فهرست ایرانیان موفق جدیدترین پست ها
avatar

دکتر هادی سیاری

متولد
محل تولد زنجان
سمت ریاست مؤسسه ماهان و انجمن MBA ایران

گالری


  • avatar
    دکتر هادی سیاری
    دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵

    شبکه ایرانیان موفق /

    دکتر هادی سیاری، رییس موسسه آموزش عالی آزاد ماهان و رییس انجمن MBA در این باره می‌گوید: ایمان دارم که هر تغییر و تحول بزرگی در مسیر زندگی بدون تحول معرفت و نگرش میسر نخواهد بود. پس بیایید با اندیشه، توکل، تفکر، تلاش و تحمل در توسعه دنیای فکری‌مان برای نیل به آرامش و آسایش توأمان اولین گام را برداریم، چون همگی یقین داریم "دانایی توانایی می‌آورد."

    وی می‌افزاید: برادر عزیزم مجید از کودکی شریک مادی و معنوی من بود. صمیمیت و همدلی میان ما موجب شد تا سرنوشتی مشترک برایمان رقم بخورد. در سال 1378 تبادل افکار و آرای دوبرادر منجر به تشکیل این مجموعه بسیار برزگ فرهنگی و آموزشی شد.

    به نظر می رسید که رویای کودکی ام - مدیریت بر یک مجموعه بزرگ فرهنگی و آموزشی به حقیقت پیوسته است. شروع به انتخاب اولویت ها و تقسیم وظایف کردیم و اینگونه بود که ماهان متولد شد.

    در آغاز مشکلاتی عدیده بر سر راهمان بود ازجمله کمبود سرمایه و منابع انسانی کارآمد و بسیاری موانع دیگر، اما با استعانت از حضرت دوست به رفع موانع و مشکلات موجود پرداختم..."
     
    دکتر مجید سیاری، مدیر عامل موسسه آموزش عالی آزاد ماهان نیز تعریف می‌کند:

    "بچه که بودم، همین‌که از نوشتن مشق و درس راحت می‏شدم فورا پیچ تلویزیون را می‏چرخاندم تا برنامه کودک و نوجوان را تماشا کنم. برنامه «هوشیار و بیدار» که پخش می‏شد تمام حواسم به مسابق ه‏ای می ‏رفت که با رد کردن حلقه سیمی از یک مسیری برقی شروع می‏شد، اگر سیم با این مسیر برقی تماس پیدا می‏کرد صدای آژیر بلند شده و امتیاز کم می‏ شد. 

    من بیشتر به دستگاه چشم می‌دوختم که چطور ساخته شده است. عین همان را با ذوق و شوق ساختم و بین دوستان و بچه ‏های کوچه بردم. هزینه کمی از بچه‏ ها می‏گرفتم تا در مسابقه شرکت کنند. در آن بین هم جایزه‏ ای تعیین می‏ کردم تا هر کس که موفق می‏ شد، به او بدهم. خیلی خوشحال بودم که پول در می ‏آوردم. بابا که متوجه شد با ناراحتی صدایم کرد.

    - مجیدجان مگه من به اندازه کافی به تو پول نمی‏‌دم که بلند می‌‏شی می‏ری تو کوچه واسه خودت پول در میاری؟! خب هر وقت پول می‏‌خوای به خودم بگو. نمی‏‌خواد خودتو به زحمت بندازی و این دستگاه رو بسازی ...

    اولش از بابا خجالت کشیدم. سرم را پایین انداختم. بابا مرد مهربانی بود. 

    - باباجون، شما هر چی که بخوام واسه‏‌ام می‏‌خری ولی من دوست دارم پول در بیارم. مگه بده؟!
    خندید و با دست به پشتم زد. 

    - نه عزیزم ولی تو بهتره فعلا فقط درس بخونی، بزرگ که شدی هر چقدرخواستی پول در بیار و پولدار شو.

    - اگه پولدار بِشم اون‏وقت آدم بدی می‏‌شم؟

    - نه، برای چی باید آدم بدی بشی پسرم؟!

    - خب، آخه تو کشور ما آدمای پولدارو بد می‏‌دونن. انگار کسی پول درآوردنو دوست نداره و اگه پولدار بشی بدجنسی.

    بابا به دهانم خیره شده بود و به حرف‏‌های من گوش می‏2داد. ساکت که شدم گفت: پسرم فعلا شرایط اینطوریه. نه اینکه هر پولداری آدم بدی باشه یا پول درآوردن کار بدی باشه. تازه لازم نیست تو الان غصه بخوری که چرا پول درآوردن کار بدیه. هنوز واسه تو زوده این سوال‏‌ها رو بپرسی.

    گالری


    •   زندگی نامه
    •   زندگی نامه
    •   زندگی نامه
    •   زندگی نامه
    •   زندگی نامه
    •   زندگی نامه
    •   زندگی نامه
    نظرات شما | 0 نظر
    ارسال نظر
    captcha
آرشیو